متأسفانه در مواردی مشاهده میشود که اقداماتی حتی خارج از همان طرح مرمت موجود نیز در بنا صورت گرفته است که به لحاظ اصول و مبانی علمی مرمت، پذیرفتنی نیست.
به گزارش خبرگزاری فارس در یزد، انجمن مرمت استان یزد به مرمت غیراصولی قلعه تاریخی ابرند آباد شاهدیه واکنش نشان داده و اعلام کرد: ماجرا مربوط به چند روز گذشته است که نحوه مرمت و بازسازی قلعه ابرندآباد مورد انتقاد چندی از فعالان میراث فرهنگی قرار گرفت.
این نوع مرمت نه تنها در یزد بلکه در کشور مورد نقد بسیاری از فعالان حوزه میراث فرهنگی واقع شد به طوری که بعضی از این افراد نیز معتقد هستند این مرمت منطبق با اصالت بنا نیست و حتی بنا را نیز از ماهیت و اصالت اصلی خود دور میکند.
این گلایهها و انتقادات که در فضای مجازی و رسانههای مجازی نیز به سرعت و بسیار دست به دست شده تاکنون از سوی متولیان مورد توجهی جدی قرار نگرفته است اما اینبار انجمن مرمت استان یزد در خصوص این مسئله بیانیهای صادر کرده تا اصلاح این روند را خواستار شود.
در این بیانیه آمده است؛ «شهر شاهدیه از به هم پیوستن سه هستۀ روستایی با نامهای ابرندآباد، نصرتآباد و گردفرامرز تشکیل شده است که هر کدام از این هستههای پایه، دارای ارزشهای تاریخی، فرهنگی و معماری ویژهای برخوردارند. نکتۀ قابل توجه در این بنیانهای روستایی که به آنها ارزش ویژهای بخشیده است، یکی وجود عناصر معماری مهم و شاخص تاریخی است و دیگری منظر فرهنگی ویژهای که هر کدام از آنها دارا هستند. ساختار کلی شهر شاهدیه از این نقطهنظر دارای ویژگی جالب توجه و فوقالعادهای است.
ابرندآباد به عنوان یکی از آن سه هستۀ پایه و اولیه، جدا از سابقۀ تاریخی و قصهای که بر آن گذشته است، دارای عناصر شاخص ویژهای نظیر مسجد جامع، حمام، حسینیهها و قلعۀ تاریخی است که هر کدام از این عناصر به نوبۀ خود دارای ارزش، اهمیت و جایگاه ویژهای در منظر تاریخی و فرهنگی این مجموعه هستند و در بین این عناصر، قلعه به عنوان یک عنصر منفرد (Monument) معماری که نقشهای مختلف دفاعی و سکونتی را میپذیرفته، عنصر متمایزی در بین دیگر عناصر تاریخی و معماری روستای ابرندآباد و شهر شاهدیه به شمار میآید؛ همچنانکه دیگر قلعههای شاهدیه نیز چنین اهمیت و جایگاهی را دارند.
چندیست که به همت شهرداری شاهدیه و همراهی ادارۀ کل میراث فرهنگی استان یزد، نسبت به ساماندهی مجموعۀ شهری قلعۀ تاریخی ابرندآباد اقدام گردیده و در گام نخست، فضای شهری پیرامون قلعه ساماندهی شده است.
این اهتمام نسبت به حفظ آثار تاریخی و ساماندهی محوطههای پیرامونی آنها بسیار ارزشمند و شایستۀ تقدیر است و امید میرود با تداوم این اقدامات، بناهای شاخص و ارزندۀ شهر شاهدیه، حفاظت، مرمت و احیا شوند.
اما بسیار شایسته است که در ضمنِ این اقدامات، پارهای نکات مهم و اساسی نیز مد نظر دستاندرکاران قرار گرفته و تلاشها را در مسیر درست و اصولی هدایت نماید. از جملۀ مهمترین نکات قابل توجه، میتوان به موارد ذیل اشاره نمود؛
در مقیاس کلان، روستای ابرندآباد داری «منظر فرهنگی» (Cultural Landscape) ویژه و متمایزی است که حفاظت از این منظر فرهنگی، به خودیِ خود دارای اهمیت بسیار بالایی است. بخشی از این منظر، متأثر از ابنیه و عناصر ساختمانی ـ خصوصاً بناهای شاخصی همچون قلعه ـ است که حفظ اصالت و ترکیب دست نخورده و سازمان فضایی پیرامون آن، میتواند در این زمینه واجد اهمیت ویژهای تلقی گردد.
در همین رابطه خالی از لطف نیست که به این نکته نیز اشاره شود که حفاظت از ترکیب مزارع (کشتمونها)، باغات و علیالخصوص «گِلانداز»های این هستۀ روستایی، نقش بسیار مهمی در حفاظت از منظر فرهنگی ابرندآباد دارد و نباید از طریق ساخت و ساز، خاکبرداری، خاکریزی، دفع نخاله و ضایعات ساختمانی و اقداماتی از این قبیل مورد خدشه قرار گیرند.
بنای قلعه تاریخی ابرندآباد، یکی از مهمترین آثار تاریخی روستای ابرندآباد بوده است و در واقع به عنوان عمود خیمۀ استقرار سکونت و تمهید عناصر دفاع در این مجموعۀ زیستی محسوب میشود که بنا به اقوال مختلف، قدمت آن تا دورۀ ساسانیان تخمین زده شده است. متأسفانه در گذشته ـ طبق یک سنت سیّئه و رویۀ نادرست رایج(!) ـ بخش عمدۀ عناصر معماری و کالبدی این قلعه از میان رفته و تنها پوستهای از آن بر جای مانده است.
ارزش و اهمیت تاریخی این بنا از یک سو و وجود نمونههای نسبتاً سالمتر از این نوع قلعهها در منطقه از سوی دیگر، باعث میشود که بتوان به مقولۀ مهمی تحت عنوان «بازیابی ساختار اصیل اولیۀ» این قلعه امید بست. این کورسوی امید را نباید با اقدامات مقطعی یا مداخلات شتابزده از بین برد. در واقع میتوان برای قلعۀ ابرندآباد، دورنمای حفاظت و مرمت بسیار گستردهتری را تصور نمود که شایستۀ جایگاه تاریخی، فرهنگی و معماری این بنا نیز هست.
چنانکه گذشت، این بنا دارای قدمت تاریخی، ارزش معماری و جایگاه زیستی و تدافعی ویژهای در روستا و منطقۀ دربرگیرندۀ خود بوده است. از اینرو بسیار بدیهی به نظر میرسد که هر گونه مداخلهای در این بنا الزاماً باید مبتنی بر مطالعات مفصلی باشد که این مطالعات باید شامل مطالعات تاریخی، باستانشناسی، معماری، سازهای، آرایهای و حتی تأسیسات زیرساختی بوده و قبل از تدوین مؤثر چنین بستۀ مطالعاتیای، اقدام به مداخلات کالبدی در این اثر ـ و نه لزوماً اقدامات استحفاظی ضروری به ویژه به منظور حفاظت از بنا در مقابل عوامل مخاطرهآمیز جوّی ـ میتواند به معنای گام نهادن در مسیر ناصواب و غیر قابل بازگشتی باشد که اصالت بنا و ارزشهای ذاتی آن را مورد خدشه قرار میدهد.
آن رامطابق روال معمول در مرمت بناهای ارزشمند تاریخی ـ و به ویژه بنایی با این میزان حساسیت و قدمت ـ هر گونه اقدامات مرمتی و مداخلات کالبدی، الزاماً باید بر اساس یک طرح کامل و جامع حفاظت و مرمت مدوّن و مصوّب صورت پذیرد و از هر نوع اقدامی خارج از طرح مصوّب پرهیز گردد.
ورود به اقدامات میدانی و کارگاهی و ایراد مداخلات کالبدی در بنا بدون در دست داشتن طرح یاد شده یا خارج از چارچوب طرح مصوّب، حتی در مقیاس محدود نیز به سادگی میتواند بنا را دستخوش آسیب، تغییرات نادرست و حتی استحاله و دور شدن از ارزشها و اصالتهای اولیه نموده و اساساً تاریخ و معماری بنا را تحریف نماید.
با عنایت به اینکه سابقاً طرح مرمت اجمالی اولیهای به منظور مرمت این بنا تهیه شده است اما هم نیازمند تکمیل با بستۀ مطالعاتی مذکور در بند قبل میباشد و هم اینکه به لحاظ محتوا و میزان پرداختن به جزئیات طرح مرمت نیز نیاز به تکمیل و بازنگری دارد، لذا ضمن احترام به تلاشهای ارزشمند مشاور طرح، کاملاً ضروری به نظر میرسد که در این زمینه، تجدیدنظر جدی صورت گرفته و مبتنی بر مطالعات کامل و خصوصاً بررسیهای باستانشناسانه و لایهبرداریها، گمانهزنیها و پیگردیهای دقیق علمی، طرح کاملی برای حفاظت، مرمت و بازیابی ساختار اصیل بنا ارائه گردد.
متأسفانه در مواردی مشاهده میشود که اقداماتی حتی خارج از همان طرح مرمت موجود نیز در بنا صورت گرفته است که به لحاظ اصول و مبانی علمی مرمت، پذیرفتنی نیست.
و نکتۀ آخر به مؤلفۀ مهم و تأثیرگذار «کیفیت» در امر مرمت مربوط میشود. اقدامات و مداخلات مرمتی اساساً باید «فوقالعاده دقیق، ظریف و باکیفیت»، با بهکارگیری تکنیکهای اصیل و شیوههای اجرای دقیق و ظریف جزئیات انجام شوند و به دلیل پایین بودن کیفیت یا ضعف در اجرای جزئیات و تکنیکها، باعث افت ارزشهای معماری بنا یا منجر به آسیبپذیری آن نگردند.
دستیابی به این کیفیت از یک سو به تبحر، تجربه و دلسوزی مجریِ کاربلد مرمت باز میگردد و از سوی دیگر به سازوکار دستگاه نظارت و دقت، تخصص، تعهد و دلسوزی آن. هر دو دستۀ این عوامل باید به بهترین نحو در یک کارگاه مرمتی گرد هم آیند تا آنچه اتفاق میافتد، چیزی باشد که از یک مرمت فاخر و ماندگار انتظار میرود.
کاربلددر غیر این صورت، کار مرمت تبدیل به یک پروژۀ سطحی، نازل و حتی مبتذل خواهد گردید که هم سلامت کالبدی بنا را مخدوش میکند و هم اصالت و ارزشهای ذاتی اثر را. هر چه بنا دارای قدمت، اهمیت و حساسیت بالاتری باشد، لاجرم اهمیت کیفیت اجرا و نظارت نیز بالاتر خواهد رفت.
در پایان با تشکر مجدد از تلاش شهرداری شاهدیه و نیز حمایت ادارۀ کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان یزد در جهت مرمت بناهای تاریخی این شهر و به ویژه قلعۀ تاریخی ابرندآباد، انتظار میرود در جهت هدایت این اتفاق به مسیر درست و اصولی و همچنین دستیابی به یک نتیجۀ فاخر و شایسته، مواردی که مشفقانه عرض گردید مورد توجه و اهتمام قرار گرفته و ضمن حفظ بنا در مقابل هر گونه آسیب یا مداخلۀ غیراصولی یا فاقد کیفیتهای لازم، سرمشق مطلوبی نیز برای تداوم حفاظت و مرمت بناهای شاخص و مهم شهر شاهدیه به یادگار گذاشته شود.
در همین راستا، این انجمن آمادگی دارد گروههای متخصص و حرفهای را به منظور انجام مطالعات پایه به ویژه مطالعات تاریخی، باستانشناسی و معماری، به دستگاههای متولی معرفی نماید.»
امیدوار هستیم که در قبال این بیانیه که از سوی انجمن مرمت استان متشکل اساتید دانشگاهی، پژوهشگران و میراث دوستان مقتدری صادر شده است، متولیان استان رویه درستی را برای تکمیل این طرح مرمتی دنبال کنند.
انتهای پیام/ر
شناسه خبر: 750319