یزد آیینه تمام نمای صلح جهانی است، صدای سازگاری با طبیعت و محیط زیست، سازگاری با همدیگر و صدای پایداریاش را میتواند هر ایرانی و غیرایرانی بشنود، اصلا نیاز به مترجم ندارد کافی است چشم باز کنی آن وقت دیوارها و رفتارها با تو حرف میزنند، یزد گوش جان میخواهد.
به گزارش خبرگزاری فارس در یزد، یزدیها ویژگیهای متعددی در طول تاریخ دارند اما اتحادشان چیز دیگری است، اگر دست در دست هم نداده بودند هیچ وقت پای هویت یزد به یونسکو باز نمیشد، هیچ وقت قرار نبود ۱۸ تیری در تقویم ثبت شود و هیچ وقت قرار نبود یزد شهری ثبت شده در فهرست آتار جهانی یونسکو شود.
پس از همین ویژگی آغاز میکنم یزدیها اگر بخواهند، باهم کارهای بزرگی انجام میدهند و همیشه در کارنامه هایشان نشدنیهای زیادی ثبت شده است.
اما چه شد که یزد را با ثبت کردند؟ آنچه در پرونده ثبت جهانی یزد مورد دفاع قرار گرفته است؛ علاوه بر کالبدی خشت و گلی با مصالحی بومی و پایدار و معماری منطبق با زندگی در کویر، مربوط به تداوم سکونت و حیات اجتماعی در این بافت ارزشمند است، بافتی که روایت سیر تاریخی یزد را به خوبی در دل خود حفظ کرده است.
از مسجد جامع که شروع کنی با پیشینهای که بعضا آن را به دوران ساسانی نسبت میدهند روبرو میشوی، سازههای متعددی به چشم میآیند.
مسیری که از آب انبار قاجاری در آن حفظ شده تا خانههای متعدد قاجاری مانند خانه حجتالاسلام وزیری، خانه حظیرهای، خانه شکوهی و… از این مسیر که عبور میکنی چشمت به دیوارهایی میافتد که سراسر خشت و گلین هستند میرسی به زندان اسکندر معروف و قدیمی ترین میراث یزدبقعه ۱۲ امام میراثی که بیش از ۱۰۰۰ سال حیات یزد را به چشم دیده است.
همچنان که در این مسیر سیر تاریخی را قدم میزنی مردمان دست نخورده زیادی به چشمت میخورند، زنانی با چادرهای گلدار در صف نانوایی و گاهی نشسته در کوچه چشم انتظار عبور و مرورها اما این دست نخوردهها حسابی سن و سالشان بالاست اینها که طرههای سفیدشان از زیر چادر بیرون زده است و فرهنگشان دست نخورده است و با فرهنگ ۱۰۰ سال پیش هم خیلی فرقی ندارد، مثل زیرخلکیهای گران قیمت و ارزشمند دست نخوردهاند.
اما نسل جدید کمتر تلاش کردهاند فرهنگ یزد را حفظ کنند، از لهجههایشان که حالا گاه و بیگاه به معیار هم گرایش پیدا کرده تا پوشش و سبک زندگی اما ریشه یزد دارند و همین خودش خیلی مهم است، همین جوانان عصر مدرن و توسعه یافتگی راهشان را از مناطق مدرن تر کج میکنند به سمت بافت تاریخی و ساعتها زندگی و تفریحشان در دل این بافت ارزشمند است و خودش جای شکرش باقی است.
جوانانی که میتوانستند مثل خیلی از کلانشهرها در کافه های لوکس وقت بگذرانند، بر فراز کافههای پشت بامهای سنتی تکیه بر دیوارهای کاهگلی منظره بادگیر و مناره را با چشم مینوازند و من جوانانی را هم دیده ام که بادگیر را بر بوم هایشان میکشیدند.
امروز سالروز ثبت یزد در فهرست آثار یونسکوست، در بخشی از این پرونده تصویری از آتشکده و مسجد و کنیسه با مردمان و آیینها و مراسمهای شان ثبت شده، این که در یک شهر پیروان سه پیامبر اولوالعظم در کنار هم زندگی مسالمت آمیز دارند، ما از پنج پیامبر اولوالعظم سه تایش را در یزد با پیروانش داریم اینها حرف کمی نیست.
وقتی در کنیسه یهودیان میبایستی و به صدای اذان مسلمانان گوش میدهی، مسلمانان هم اینجا یک دست اند تشیع و اهل سنت مسلمانانی هستند که مسالمت آمیز زندگی میکنند، مسیحیانی که در دوره ای از تاریخ در یزد زندگی کرده اند و کلیسایشان گواه این زندگی است و البته بماند مذاهب متعدد دیگری که با یزد بیگانه نیستند.
اینجا در محور گردشگری و میراث فرهنگیاش رد آثار مشترک برای ادیان هم به چشم میخورد پیرانگاهی که ادیان مسلمان و یهودی و زرتشتی مقدسش میشمارند شاید در دنیا نظیر نداشته باشد یا ارامستانی که زرتشتیان و مسلمانان و یهودیان مردگانشان را در آن تدفین کردهاند….
یزد آیینه تمام نمای صلح جهانی است، صدای سازگاری با طبیعت و محیط زیست، سازگاری با همدیگر و صدای پایداریاش را میتواند هر ایرانی و غیرایرانی بشنود، اصلا نیاز به مترجم ندارد کافی است چشم باز کنی آن وقت دیوارها، رفتارها و… با تو حرف میزنند.
البته نمیتوان به آنچه گذشتگان برایمان گذاشته اند بسنده کرد، ما مردمان قدرنشناسی شدهایم بعضا حفاظتهایمان کم کم به سمت پوشالی شدن رفته است، مردمانمان در کوچههایشان با شلنگهای بزرگ ماشینهایشان را وسط ظهر میشویند، خانههایی شبیه قوطی کبریت جایشان را به باغچهها و حیاطها دادهاند، یادمان رفته است از کجا آمدهایم و چرا یزد، یزد شده است فقط به آنچه از دیروز برایمان مانده است بالیدم و بعد از آنکه یزد ثبت هم شد برای آگاه شدن از اهمیت ثبت جهانی تقلایی نکردیم.
دو دوره شورای شهر آمدند و بافت تاریخی ارزشمند یزد جز آنکه شنیده نشد و با صدای غرش موتور سیکلتها و بدق ماشینها آزرد چیزی نصیبش نشد، تسهیلاتهایی که هر دوره وعدهاش را دادند هم نصیب سکنه بافت جهانی نشد و فقط از این میراث گران قیمت شدن املاک و زمینها، قیمتهای نجومی مرمت، صفر شدن کمکهای بلاعوض اداره کل میراث فرهنگی یزد، وعدههای پر و پیمان اختصاص بودجههای متعدد به بافت جهانی، کمک به حفظ این میراث و… گوش مردمان را پر کرد و خیلی از این وعده و وعیدها اجرایی نشد.
قناتهای خشکیده احیا نشدند و قنات جهانی زارچ هم که احیا شد از بودجههای متعدد سهم زیادی نداشت، املاک موقوفه زیادی فقط کالای تجاری به شمار رفتند به جای آنکه احیا و مرمت شوند، مردم اقتصادشان را خلاصه کردند در اقامت و کافهداری و خیلی از کاربریها جا ماند، توزیع متوازن گردشگری و رونق اقتصادی سهم همه جای این میراث جهانی نشد.
مساجد بسته و خاموش زیادی چراغ هایشان روشن نشدند و صرفا شعار مسجد محوری دست به دست شد، خیلی از تازه از راه رسیدهها برای مطرح شدن از این میراث ابزاری برای خودنمایی ساختند، خیلیها از این شهر و آن شهر املاک زیادی خریدند و برای مردمان بومی و اصیل یزد مدعی شدند و…
چقدر شعار دادیم و فخر فروختیم و هیچ اعتباری صرف معرفی آیین و فرهنگ و هویت مان برای مردمان جهان نکردیم، در کوچههایش هر مسئول و مامانی را گرداندیم اما نورپردازیاش را شایسته مردمانش نکردیم، فقط کالبدی را که نشان این و آن میدادیم تمیز کردیم و مابقی اش رها شدند، یاد گرفتیم به اعتبار نامش از این و آن بودجه آموزش بگیریم و فرهنگسازی جا ماند و شاید بسنده کردیم به اینکه یزد ما ثبت جهانی است!
حالا بعد از گذشت پنج سال ثبت یزد در فهرست آثار جهانی همچنان از مهمترین رویدادهای تقویم ایران است و پروندهای باز از مدعیان، شاکیان، زحمت کشان، فعالان، دلسوزان، دغدغهمندان، فرصت طلبان، ساکنان و…است، اما یزد صبور است، صبر پیشه زادگان کویر است، انتظار زیادی از مردمش دارد، بحث این آدم، بد و این آدم خوب است هم نیست.
یزد میراث جهانی سفرهای نشد تا دور آن بنشینند و نانشان را بخورند و بروند بلکه یزد حالا طبقی است که از بستر آن خیلی از افراد متمکن شدند، خیلی از افراد هم داشتههای خود را در دل آن گذاشتند، خانوادهای که خانه و زندگی اش را بومگردی کرد، هتلدار، کافه دار، بانی مسجد و حسینیه، مغازه دار، فروشنده و کاسب، هنرمند صنایع دستی، عکاس، مسئول، ساکنین یزدی و غیر یزدی، گردشگر داخلی و خارجی و… هم امروز ذی نفع این میراث گرانبها هستند، یزد دیگر برای من و تو و ما و… نیست، یزد برای همه است.
یادمان نروند یزد وقتی ثبت جهانی شد منیت را کنار گذاشت و ما یزدیها تعلق آن به همه جهان را امضا کردیم، حالا باید مراقبت کنیم و این در گرانبها را که همهی بار فرهنگ و هنر و تمدن و میراث ما را به دوش میکشد به درستی به جهان نشان بدهیم.
انتهای پیام/ر
شناسه خبر: 430052