یزد - ایرنا - نوشتن در مورد هر اندیشمندی، کاری است سهل و ممتنع، راه گریز از این رویه عمومی، فهم آدمها در آینه مفاهیم است، شاید بشود هر کس را به مفهومی نزدیک تر دانست و بر اساس آن مفهوم، او رافهم پذیر کرد. از این نظر، نمیتوان از محمدعلی اسلامی ندوشن، نوشت بی آنکه درکی از وطن دوستی فرهنگی او داشت.
وطن دوستی فرهنگی، ناسیونالیسم با نامی دیگر
وطن دوستی فرهنگی، ناسیونالیسم با نامی دیگرهرچند خود اسلامی ندوشن با کلمه ناسیونالیسم میانه خوبی ندارد، اما ناسیونالیسم فرهنگی نام دیگری است برای وطن دوستی فرهنگی کما اینکه خود گفته است: «مساله ناسیونالیسم برایم مطرح نیست. مساله دلبستگی به ایران از نظر من یعنی دلبستگی به گذشته و فرهنگ.»
ناسیونالیسم فرهنگی، نوعی از ناسیونالیسم است که در درجه اول به تجدید حیات یک ملت به عنوان تمدنی متمایز تأکید می کند، برای وطن دوستان (ناسیونالیست های) فرهنگی، فرهنگ واحد اصلی است و دولت، امری حاشیه ای. از همین روست که برای اسلامی ندوشن، ایران تمدنی است چند هزار ساله، ایستاده بر استوانه های فرهنگی چون فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ و کانون بقایش، چیزی نیست جز همین استوانه ها و در این نگاه، ایران یک کل یگانه تاریخی با روح خاص خود است.
قرن بیستم، قرن ناسیونالیسم های سیاسی و یکسان سازی های سیاسی بود؛ قرن چارچوب یکسان دادن به همه واحدهای قومی متنوع در درون مرزهای یک واحد سیاسی و چارچوب دادن، همیشه امری است از بالا به پائین برای شکلگیری یک حاکمیت ملی که در آن تقریباً همه افراد، دارای فرهنگی به لحاظ سیاسی «مطلوب» باشند.
در چند دهه گذشت عده بسیاری متوجه شدند که نتیجه چنین نگاهی، تبعیض و طرد است، همان طور که در اوج چنین دیدگاهی، جنگ های جهانی رقم خوردند و چه انسانهایی که از دست نرفتند، با مشخص شدن پیامدهای هولناک یکسان سازی های ناسیونالیسم سیاسی، فضایی برای فهمیدن ارزش تنوع، ارج گذاشتن بر سنت ها و نگاهها و زیست های متفاوت ایجاد شد. این بار چتر بزرگتری ساخته شد به نام تمدن که می شد تنوع های درونش را حفظ کرد و این بار پذیرفته شد که هویت ملی را باید از پائین به بالا شکل داد ؛ رسیدن به وحدت در عین پذیرش کثرت و ناسیونالیسم فرهنگی، زاده چنین فضایی بود.
وطن دوستی فرهنگی اسلامی ندوشن و فرصتهای آن
وطن دوستی فرهنگی اسلامی ندوشن و فرصتهای آنشاید بتوان کمتر متن تخصصی پیدا کرد که ناسیونالیسم فرهنگی را شکلی از الگوهای مدرن بداند، احتمالاً به این دلیل که امر مدرن، امری است قراردادی و اتکاء ناسیونالیسم فرهنگی به سنت های گذشته بی ایجاد امکان برای دگرگونی در آن گذشته، خصلتی گذشته گرا به آراء ناسیونالیست های فرهنگی می دهد، اسلامی ندوشن از این نظر متفاوت با شخصیت های شناخته شده در جریان وطن دوستی فرهنگی است.
بدون شک تاریخ جهان را بی نگاه به تاریخ ایران نمی توان نوشت، روزگاری بود که ایران، پهنه ای داشت به اندازه نیمی از سرزمین های شناخته شده در جهان؛ کشور هفتاد و دو ملت را اگر هم اغراق آمیز بدانیم، ایران بسان طبیعت متنوعش، سرزمین نژادها و اقوام متنوعی بوه است ، گذشته گرایان با مویه کردن بر عصرهای سپری شده و خواستار بازگشت به آن اعصار هستند، اسلامی ندوشن، گذشته گرایی با نگاه به آینده است، در روزگار بی اعتنایی به ایران یا گریه کردن بر گذشته سپری شده یا ناامید بودن از آینده و خزبدن به کنج عزلت، او ایران دوستی آینده نگر و امیدوار است، یک نمونه در کتاب «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟» می نویسد: «یک فرد نمیتواند از پیری به نوجوانی بازگردد، ولی یک ملّت برایش ناممکن نیست، زیرا سرچشمه یک نیروی نوشونده در اوست که از طریق آثار ماندگار میتواند از نسلی به نسلی انتقال پیدا کند. باید آن قدر مایه حیاتی در یک ملّت باشد که بتواند اکسیر نوشوندگی را در خود بزایاند، نوشوندگی، با اقتضای زمان هماهنگ شدن است.» اتکاء وطن دوستیِ فرهنگی اسلامی ندوشن به مردم، می تواند زمینه ای برای اهمیت دادن به توانمند ساختن مردم باشد، اگر انسان قدیمی، در تقدیرش اسیر بود، انسان مدرن، سوژه و فاعل است و مسیر رو به آینده این این انسان می شود، دمیدن روحی مدرن در کالبدی سنتی؛ البته نه همه سنتها، بلکه اتکاء به استوانه هایی که با ایده های مدرن، سازگارند و در فرآیند پائین به بالای ناسیونالیسم فرهنگی اسلامی ندوشن، نه خاک که مردم و استوانه های فرهنگی مهم هستند.
روشنفکران ایران، عمدتاً دولت محور بوده اند و تحول را پروژه ای سیاسی و از بالا به پائین می دانستند، شاید به اندازه انگشتان یک دست کسانی پیدا می شدند که تحول را پروسه ای مردم محور، فرهنگی و از پائین به بالا بدانند و اسلامی ندوشن از آن دسته روشنفکران ایرانی است که اتکاء به مردم و بازخوانی سنتهای دیرپای آنها را یک استراتژی برای بازآفرینی ایران می داند و این یعنی گذشته گرایی با نگاه به جلو برای تحول یک ملت تاریخی.
کتب ایران دوستانه اسلامی ندوشن (از «روزها» تا «ایران را از یاد نبریم»، از «سرو سایه فکن» تا «یگانگی در چندگانگی») ابزارهایی هستند که با آن مردم میتوانند با شناخت از خویشتن، بفهمند که در انبوه عقب ماندگی ها، ریسمان های محکمی دارند برای نوشدن، محتوای غیرسیاسی کتابهای اسلامی ندوشن، همانی است که وطن دوستی فرهنگی اقتضاء می کند. او می کوشد بیشتر از کوشش در راه استقلال سیاسی (پروژه قرن بیستم ایران)، در هجوم فراموشی نام ها و یادها، در این هنگامه جهانی شدن و ظهور نسل اینترنت و زندگی های دیجیتالی شده، زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را حفظ کند، حفظ ایران در آینده، هرچند متکی به تداوم حاکمیت ملی واحدی است اما بیش و پیش از آن، نیازمند توانمندی فرهنگی ایرانیان است.
ایران برای او، قفنوس است آنگونه که می گوید: «در افسانه ققنوس، می توان همانندی هایی با سرگذشت ایران دید. ایران نیز چون آن مرغ شگفتین بی همتا، بارها در آتش خود سوخته است و باز از خاکستر خویش زاییده شده. در این چند سال، همواره من آن احساس را داشته ام که ایران بار دیگر یکی از آن دوران های «زاییدگی در مرگ» را می گذراند و در میان درد می شکفد.» جدا از اینکه چنین خواهد شد یا نه، اسلامی ندوشن وطن دوستی فرهنگی و امیدوار است.
هرچند بیش از ۵ دهه پیش عبارت های بالا را نوشته بود اما یادداشتهای اخیرش نیز گواهی است بر امیدوار بودنش، اسلامی ندوشن، روشنفکری است «گذشته نگر»، «آینده گرا» و «امیدوار»؛ سه گانه هایی کمیاب در نسلهای ایران پس از مشروطه، او مردی برای تمام فصول ایران است.
*دانشیار دانشکده حقوق، علوم سیاسی و تاریخ دانشگاه یزد
شناسه خبر: 284249