«شهر میراث جهانی یزد» عنوانی است که سالها سایه بزرگی را بر شهر تاریخی یزد گسترانده و به گفته برخی از ساکنین قدیمی این عرصه تاریخی تاکنون آن طور که باید دردی از ساکنین یزدی و بومیاش دوا نکرده است.
به گزارش خبرگزاری فارس در یزد، عنوانی کمیته میراث جهانی یونسکو در کراکوف لهستان به حریم ۵۰۰۰ هکتاری بافت تاریخی یزد در تاریخ ۱۸ تیر ماه ۱۳۹۶ به یزد داد، این شهر تاریخی را تیتر اول رسانههای داخلی و خارجی کرد و امید بزرگ در دل مردم دیار قنات و قنوت و قناعت ایجاد کرد.
«شهر میراث جهانی یزد»، برندی مهم که اولین بار بر شانههای یک شهر تاریخی در ایران مینشست و این مهم را به واسطه برخورداری و البته توجه جریان رسانهای به ویژگیهایی نظیر انسجام ساختاری بافت محلهای، حضور قابل توجه جمعیت انسانی، زنده بودن هنرهای سنتی، دایر بودن بخشی از اقتصاد گردشگری شهر و داشتن بناهای تاریخی و همزیستی مسالمت آمیز کسب کرده است.
عناوینی و ویژگیهای مهمی که متأسفانه امروزه حال خوبی ندارند و جریانی که بیش از یک سال است پشت درهای بسته اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان یزد روز به روز مورد بی مهری بیشتری قرار میگیرد.
صدور مجوزهای بیرویه در ایجاد تاسیسات گردشگری، هتلها تا بومگردیها، انهدام و تجاوز به حریم قناتهای تاریخی و تخلیه فاضلاب در مسیر قنوات و زیر ساخت بافت و مشکلات فرهنگی، اجتماعی و امنیتی مختلف، همگی دغدغهها، شبهات و گلایههای مردم به ویژه برخی از ساکنین بافت تاریخی و جهانی یزد است که علیرغم پیگیریهای متعدد خبرنگاران همچنان دچار بی پاسخی متولیان است.
«فاطمه حقیرالسادات» عضو شورای اسلامی شهر یزد در همین رابطه به این نکته اشاره داشت که «برخی از مجوزهایی که توسط میراث فرهنگی در بافت تاریخی یزد صادر میشود، با این بافت همخوانی ندارد» اما همچنان تغییر کاربری خانههای قدیمی و تبدیل آنها به کافی شاپ با صدور مجوزهای رسمی از سوی متولیان حفظ و نگهداری از این میراث ارزشمند ادامه یافت به نحوی که آلودگیهای سمعی و بصری حاصل از آن، نه تنها ساکنان بومی را مجدداً به این بافت بازنگرداند که مهاجرت تعدادی دیگری از این ساکنان که در این بافت تاریخی همچنان سکنه داشتند را به دنبال داشت؛ بافتی که یکی از مهمترین دلایل جهانی شدنش از سوی یونسکو، زنده بودن و سکونت در آن ذکر شده بود.
گویا تنها نسخه شفا بخش مدیران و دستاندرکاران اخیر گردشگری استان برای حفظ بافت جذب سرمایههای پراکنده و ایجاد تاسیسات گردشگری جدید است بدون اینکه هیچ توجهای به خواست مردم و ساکنین این عرصه تاریخی و جهانی داشته باشند.
عدم توجه و پاسخ گو نبودن مدیران میراث فرهنگی یزد به رسانه ها بعد از گذشت یکسال و ایجاد ابهامات بسیار در موارد مالی و هزینه کردها مانند جشن ثبت جهانی یزد، سفر مدیرکل میراث فرهنگی به اروپا و هزینه کرد نمایشگاه گردشگری تهران و مشخص نبودن محل هزینه کرد این بودجه ها مسائلی است که بر طبل بیشتر ناامید کردن مردم یزد به این اداره کل میکوبد و صدای این طبل در تخریب بناهای تاریخی بافت تاریخی یزد به گوش میرسد.
بناهایی که فرهنگ مردم یزد در آنها خفته و اکنون به علت عدم مدیریت صحیح مانند سیل مهیب اردیبهشت و مرداد که بسیاری از این بناها را تخریب کرد، از بین میبرد.
راستی حال که بحث سو مدیریت شد میتوان به نبود زیر ساختهای به روز و در سطح جهانی از نظر امنیتی و حفاظتی در موزه ها در شهر جهانی یزد نگاهی ویژه کرد.
تخریبب و از بین رفتن پرده خانه خدا مهمترین اثر مذهبی مسلمانان در موزه مسجد جامع یزد را نمی توان فراموش کرد که به علتهای نامشخص روزگار بسیار بدی را سپری میکند و باز بهانه همان عدم امکانات است.
امکاناتی که عموما مدیران مهمترین دلیلشان در ایجاد آنها را نبود بودجه لازم بهانه میکنند و اما این بودجه سراز نمایشگاههای بی محتوا و سلیقهای در طول سال در نقاط مختلف بیرون میآورد.
صنایع دستی و هنرمندان سرشار از گلایه دیگر دلیل سو مدیریت این مدیران است، هنرمندانی که با چنگ و دندان از کیان تاریخی و فرهنگی خود حفاظت کردهاند و اکنون با عدم شفافیت مدیران بسیاری از آنها راننده اسنپ هستند.
عدم پاسخگویی و شفافیت مهمترین مشکلی است که امروزه علارغم تاکیدات مقام معظم رهبری، ریاست جمهوری و همچنین استاندار یزد دامان اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری یزد را گرفته است.
استاندار یزد اخیرا در پیامی کلیه مدیران را ملزم به پاسخگویی به رسانه ها زیر پنج ساعت کردند و متاسفانه خبرنگاران در همین شرایط باید هفتهها به امید شنیدن پاسخ سوالات خود از مسئولان میراث فرهنگی یزد بنشینند و مردمی که از این عدم شفافیت گلایه دارند.
بافت تاریخی یزد با وجود ریشه تنومندش اندک اندک دارد از دست میرود و تنها صدایی که به گوش نمی رسد صدای فریاد او است.
بافتی که اکنون مشکلاتی مانند تجمع اتباع بیگانه، بلاتکلیفی بناهای مجهول المالک و تخریب زیاد بناهای تاریخی، انباشت زیاد زباله، نبود تاسیات آتش نشانی و آمبولانس مناسب بافت و نبود رغبت نسل جوان برای زندگی در خانههای این بافت از مهمترین معضلات این گنجینه میراث ملموس و ناملموس کشور است.
گنجینهای که اندک اندک از بین میرود و آثار منقولش زینت بخش ویترینهای نمایشگاهی رستورانها و بوم گردیها میشود و در عدم شفافیت هر روز ناکام تر از دیروز میشود.
پایان پیام/الف